نام رمان: #درناز
نویسنده: #غزاله_جعفری
ژانر: #عاشقانه
تعداد صفحات: ۳۴۷۰
خلاصه:
درناز دختری مستقل که ابتدای ورودش به محلهای پائین شهر، دشمنیِ گنده لات محل را برای خود میخرد…
در این بین، عشق قدیمیاش را میبیند…
بخشی از پارت اول رمان درناز:
پایین تخت دانیال تشک پهن کرده و دراز کشیده بودم
چشمانم هنوز متورم بود از اشکهایی که در دامن مامان ریخته بودم
به او هم گفتم...رازی که دیگر راز نبود
پا به پایم اشک ریخت و ملامتم کرد
کاش همان یکسال پیش گفته بودم! کاش نترسیده بودم
نفسم را بیرون فرستادم
پتو را بالاتر کشیدم و چشمانم را بستم
صدای قیژِ در، توجهم را جلب کرد
سایهای روی دیوار افتاد....
چرخیده و نگاهی به در اتاق انداختم
صدای نفسهای سنگینی از جلوی در به گوش میرسید
نفس در سینهام حبس شد
ترسیده سر جایم نشستم
دستی روی چهارچوب نشست
می شناختم...
یکسال دیده بودم این انگشتانِ تتو شده را....
این نفسهای سنگین را زیر گوشم شنیده بودم
دیدگاه خود را ثبت کنید