📖تدفین مادربزرگ
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
تدفین مادربزرگ مانند باقی داستانها و رمانهای مارکز، پس از آنکه قدری از ماجرا را در زمان حال بازگو میکند، ما را به گذشته میبرد. شخصیت اصلی این داستان، زن مسنی است که هیچکس باور نمیکرد روزی از دنیا برود. قدرت زیاد مادربزرگ او را تبدیل به دیکتاتوری کرده که به نظر میرسد مرگ او با به پایان رسیدن فرمانروایی مصادف میشود و نویسنده با روایت دورهای 14 روزه که بین مرگ تا تدفین او را در برمیگیرد اشاره و نقدی بر استعمار و زورگوییهای رهبران جامعه دارد. کشیش پیر و تقریباً صد سالهای که شیطان و یهودی سرگردان را به چشم میبیند؛ دزدی که چیزی برای ربودن نمییابد و ناچار گویهای بیلیارد را میدزدد و یگانه وسیلهی سرگرمی مردان روستا را از آنان میگیرد؛ پاپ که سوار بر «گوندوله» سیاه خود از طریق باتلاقهای جنگل خود را به روستای ماکوندو میرساند تا در مراسم خاکسپاری مسخره «مادربزرگ» خودکامه و مادرسالاری حضور یابد که خبر مرگش عزای ملی مسخرهای راه میاندازد؛ مجموعه ماجراهایی هستند که در این کتاب روی میدهند.
دیدگاه خود را ثبت کنید