📖دن کیشوت روسی
نویسنده : ايوان تورگنيف
در خیابانی از حومهی مسکو، در خانهای خاکستری و یکطبقه و کوتاه، با ستونهای سفید و مهتابی قناس، بیوهی ثروتمندی با سِرفهای بیشمار خانگیاش زندگی میکرد. پسرانش در سنپترزبورگ به کار دولتی مشغول بودند و دخترانش ازدواج کرده بودند. او بهندرت جایی میرفت و دوران رقتانگیز و ملالآور کهولتش را در تنهایی میگذراند. روز عبوس و بیمسرت زندگیاش، مدتها پیش به پایان رسیده بود و اکنون نیز غروب زندگیاش از شب آن تیرهتر بود. فوقالعادهترین فرد در تمام خانهاش گراسیم سرایدار بود ــ کرولال مادرزادی که قدی دومتری و هیکلی غولآسا داشت. خانم او را از ده آورده بود. در آنجا در کلبهی محقری دور از برادران کشاورزش زندگی میکرد و به خوشرفتاری معروف بود. از آنجا که نیرویی فوقالعاده داشت، از پس کار چهار نفر برمیآمد و در همهی کارها موفق بود.
دیدگاه خود را ثبت کنید