📖آوریل شکسته
نویسنده: اسماعیل کاداره
▪️داستان در نواحی کوهستانی کشور آلبانی روایت می شود. جایی که سنتها و عرف در قالب قانونی مستحکم فرمانروایی می کند و کسی یارای شانه خالی کردن از آن را ندارد. جایی که قوانین حکومت مرکزی (در اوایل قرن بیستم) در آن جایی ندارد و مردم مطابق قانون سنت زندگی می کنند و با رضای خاطر به قضاوت آن تن می دهند.
▫️گیورگ جوانی است که وظیفه گرفتن انتقام خون برادرش به عهده او گذاشته شده است. مطابق قانون پیراهن خونی برادر در خانه آنها آویزان است و زرد شدن خون روی آن نشانه ناراحتی مقتول از نگرفتن انتقام است. گیورگ یک بار اقدام به گرفتن انتقام کرده است ولی از بد حادثه شخص مورد نظر (از خاندان کریه کیک) مجروح شد و مطابق قانون خانواده بریشا یا باید دیه جراحت را پرداخت می کردند و یا با کسر خسارت از دیه کامل و گرفتن آن از خون برادر می گذشتند. که با تمام سختی ها دیه پرداخت شد، چون نگرفتن انتقام مطابق عرف و سنتها ننگ آور است...
دیدگاه خود را ثبت کنید