📖زن سفید پوش
نویسنده: ویلکی کالینز
یک هنرمند جوان لندنی، والتر هارتایت، به توصیه دوست خود، پروفسور ایتالیایی ساندز، به عنوان معلم طراحی در لیمریج در کامبرلند، در املاک فردریک فیرلی، استخدام می شود. والتر قبل از عزیمت می آید تا از مادر و خواهرش که در حومه لندن زندگی می کنند خداحافظی کند. در اواخر غروب گرم به خانه بازگشت، او به طور غیر منتظره ای در یک جاده خلوت با یک زن عجیب و غریب ملاقات کرد؛ از سر تا پا سفید پوشیده بود. آنها با هم به سفر خود ادامه می دهند. ذکر هارت رایت از مکانهایی که قرار است به آنجا برود هیجان غیرمنتظره ای را در غریبه ایجاد می کند. زن سفیدپوش اثر ویلکی کالینز از هویت پنهان، حیلهگری و ستمهای روحی آدمی در بستر داستانی پرکشش میگوید
دیدگاه خود را ثبت کنید