دانلود رمان دنیای ناآرام pdf از مهدخت مرادی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه،جنایی،غمگین،همخونه ای
عاشقانهایی دیگر در راه است
دنیای ناآرام
مچ عشق بچهگیم و با خدمتکار بابام گرفتم! من ناخواسته توی مسیری قرار گرفتم و
به کسی دلبستم که ممکن بود سره احساس احمقانه ی من جونش و از دست بده…
ولی من عاشق و دلباخته ی اون بودم و هیچ جوره نمیخواستم ازش دوری کنم!
#دنیای_نا_آرام داستانی بسیار متفاوت و جذاب…
عاشقانهایی جذاب و خواندنی از #مهدخت_مرادی…
قسمتی از رمان
باز هم افکار منو تو دام خودشون کشونده بودند درگیر بودم…
درگیر افکاری که گذشته ی پر درد و رنج ام و لحظه به لحظه بهم یاد اوری میکردند…
بلاخره چند روز پیش حرفی که بارها و بارها گوشه ی دلم خاک می خورد و به زبان آوردم!…
و اما عکس العمل پدرم…
طبق معمول اول به روش خودش سعی میکرد منصرف ام کنه ، اما زمانی که
دید آتیش ام تند تر از این حرفاست کلی داد و قال راه انداخت…
من باید برم …
باید برم پیش مامان …
دیگه طاقتم طاق شده ….دیگه تحمل این زندگی کوفتی خیلی سخت شده شاید سخت تر از همیشه …
کارهای بابا ، رفتار هاش ، حرکات اش ، همه و همه من و عذاب میده…
حتی نفس کشیدن تو خونه اش هم برام عذاب آوره…
تو این چند روز پلک روهم نگذاشتم و تمام فکرو ذکرم شده تمرکز رو حرکات و کارای بابا…
هر لحظه منتظرم لب باز کنه و بگه برو…
فقط اون موقع است که من آروم میگیرم…
– دنیااا
یهو از جام پریدم. نفس پر از خشمم و بیرون دادم نگاهم و از آینه ی رو به رو گرفتم و با چشمایی آتیشی برگشتم به سمتش…
…چته تو زده به سرت؟…کی اومدی
شروع کرد به خندیدن
– اره زده به سرم دختر عمو جون…بعدشم بهجای اینکه بگی رسیدن به خیر بیا منو بخور تمومم کن
برگشتم و رژ لبم و برداشتم و روی لبام کشیدم
…میدونستم تموم میشی حتما این کارو میکردم
مشخصات کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید