📖ترس و لرز
نویسنده: غلامحسین ساعدی
در این کتاب زندگی روستاییانی ترسیم شده که در فقر و خرافات بسر می برند.و همین خرافات و جهلِ از واقعیات باعث ترس در آنان شده است.ساعدی به درستی اشاره میکند که فقر و جهالت همسایه ی یکدیگرند.آنجا که فقر باشد هیچ نشانی از آگاهی نیست و نبود آگاهی و در ابهام بودن ترس را به ارمغان می آورد.آنچه ساعدی نشان می دهد ترس در یک قشر خاص است ،اما این ترس در همه به یک اندازه وجود ندارد.آگاهیِ ساعدی از روان و روانپزشک بودنش خواستگاه این داستان است که بدانیم آنچه به نظر ما غیرقابل تحمل و مضحک می آید (ترسو بودن)،در همگی ما کم و بیش وجود دارد. تصویری که ساعدی از مردمان جنوب میآفریند، تصویر مردمانی سادهدل و در عین حال قانع و مهماننواز است اما در عین حال در موقعیتهای مختلف، زمینه برای بروز اخلاقیات منفی شخصیتها فراهم میآید.
دیدگاه خود را ثبت کنید