📖میم عزیز
نویسنده: محمد حسن شهسواری
▪️شخصیتِ اول این رمان یک نویسنده است. او همزمان مشغولِ نوشتن یک رمان و یک فیلمنامه است و منبع الهامش شخصیتهای اطرافش است. قهرمانِ شهسواری در این مسیر علاوهبر رمانِ خود رمانی دیگر هم در دلِ متن مینویسد که متفاوت است با روزگارِ خودش. استفاده از انواعِ خُردهروایتها و تکنیکهای داستانی رمانِ میمِ عزیز را به یکی از رمانهای متمایز این نویسنده بدل کرده است. شهسواری میمِ عزیز را با توجه به تکثری نوشته که شخصیتها و قهرمانهای او با آن مواجه شدهاند. داستانی از روزگارِ معاصر و انسانی که برای تثبیت خود ناچار به روایت شده است و برای این روایت باید از «دیگری» استفاده کند
▫️بخشی از کتاب: وقتی ساده دلانه و بی خبر گمان می کنی زندگی تا ابد بر همان مدار سابق می چرخد، یک تند باد، یک زلزله یا سونامی می آید و ... چه قدر ما انسان ها معصوم ایم و چه قدر بد بخت و مستحق ترحم. گمان کنم وقتی خدا ما را تماشا می کند که چطور ساده دلانه به ابدیت، به ابدی بودن بعضی چیزها معتقدیم، گریه اش می گیرد. حتا دلش نمی آید گوش مان را بگیرد و بگوید یواش تر...
دیدگاه خود را ثبت کنید