📖در رویای بابل
نویسنده: ریچارد براتیگان
ریچارد براتیگان در رمان
;رویای بابل
;؛ دو جامعه موازی را توصیف میکند یکی جامعه ای است که تمام آدمها فاسدند یک نکته مثبت وجود ندارد. مردم همه حقه بازند و در این جامعه شما نیز باید فاسد باشید تا بتوانید بمانید و کارتان را پیش ببرید . تصویری از آمریکا میدهد که در آن همهی آدمها برای بقا تلاش میکنند. و در این جامعه حاکمیت مطلق پول روابط انسانی را تا حد تنازع حیوانی تقلیل داده است.
براتیگان همه چیز را به هجو می کشد؛ تمام ارزشهای جامعه ی مدرن را ؛ مفهوم ارزش انسانها؛ فداکاری برای وطن از دید براتیگان مسخره است: ” اصلا ً سر در نمی آورم چرا تیر به ماتحتم خورد . به هر حال یک داستان جنگی مزخرف بود. به مردم که می گویی ماتحت ات تیر خورده ، دیگر تو را به چشم یک قهرمان نمی بینند”
مقابل این جامعه؛ جامعه ایده آل شخصیت رمان است که قهرمان داستان آن را در رویای خودش می بیند .رویای بابل که فرسنگها از آمریکا و ارزشهای آن دور است و او رویاهایی را می بیند که محقق شدن آن رویاها برای یک کارآگاه خصوصی آمریکایی غیر ممکن است. جوانی ناموفق که خود را کاراگاه خصوصی می نامد..
دیدگاه خود را ثبت کنید