▪️زندگی جای دیگری است
نویسنده: میلان کوندرا
▫️داستان درباره یارومیل است. او دو شخصیت دارد. یکی یارومیل شاعر و دیگری یارومیل سوسیال که دارای شخصیتی سیاسیست. در بخش دوم رمان، نویسنده ما را با شخصیتی به نام “زاویه” آشنا میکند؛ شخصیتی که در واقع آرزو و نهایت یارومیل شاعر است. انگار بخش دوم رمان را نه کوندرا بلکه خود یارومیل نوشته؛ “زوایهای” که یارومیل هیچگاه به او نمیرسد و در نهایت او را شخصیتی پوچ مییابد و یارومیل دوم که شخصیتی معقولتر دارد و خود یارومیل همیشه از او فراری است به توافق بر سر این قضیه می رسند
▪️یارومیلِ شاعر...
آخ که اگر می دانستی چه زندگی تلخ و پوچی در پیش داری ! مادرت نمی دانست روزی چنین مستاصل ، سخیف و یک دنده می شوی. بزرگ شده ای بی قاعده، بی فکر و یک دنده. دخالت های اخلاقی مادرت تو را دچار تضاد و دوگانگی کرده، تو مضحک هستی و خودت این را خوب می دانی، در لجن زار عقاید انقلاب <<کمونیسم>> دست و پا می زنی و علاقه داری ناعدالتی برکنار شده و بورژواها به زیر کشانده شوند. زهی خیال باطل؛ مجنون کَسی شده ای که لیلی ات نیست، عاقبت عشقت هم پوچی ست.
دیدگاه خود را ثبت کنید