رمان آیه و عالیجناب نسخه کامل
موضوع رمان : عاشقانه ، اجتماعی ، خانوادگی ، انتقامی
تعداد صفحات : 911
خلاصه رمان : آیه دختری جوان است که همسرش پژمان درست شب عروسی مرتکب قتل می شود.
او برای رهایی مجبور می شود آیه را طلاق بدهد و با شخص دیگری به نام رها ازدواج کند.
آیه برای این که بتواند عشق پژمان را از دلش بیرون کند تصمیم می گیرد در شرکت آیهان فرهمند مشغول به کار شود. مردی که همه چیزش با بقیه فرق داره مردی که عالیجنابِ…
قسمتی از داستان رمان آیه و عالیجناب
قدم های بلند برمی داشتم سرم پر از فکرهای جور واجور بود.
حرف های نگران کننده ی مامان که مثل همیشه دل نگران من و تصمیم های عجولانه ام بود.
سکوت بابا که نشونه ی تایید و اجازه بود و حرف های دل گرم کننده ی آوا، حرف های خودم که آماده کرده بودم برای حالا و یا حتى بعدها یکی یکی و پشت هم توی سرم می پیچید.
با مغزی پر صدا و نگاهی مصمم و جدی به رو به رو چشم دوخته بودم ماشینم رو نزدیک در شرکت پارک کرده بودم از کنار نگهبان گذشتم، که با جمله ی مودبانه خواسته بود ماشین رو بیرون پارک کنم چرا که پارکینگ شرکت مخصوص کارمند ها بود.
نگاهم دقیق دور حیاط بزرگ شرکت چرخید.
ماشین اش رو دیدم و لبخندی حسرت آمیز روی لبم نشست اما به خودم قول داده بودم آروم و سنگین باشم و اجازه ی زنده شدن احساساتم رو ندهم.
به در اصلی رسیدم اتوماتیک باز شد وارد شدم دروغ چرا لحظه ای استرس به جونم افتاد اما خیلی سریع خودمو جمع و جور کردم.
نترس آیه از هیچ چیز نترس این مرد هم مثل همه ی مردهاست، دکمه طبقه چهارم رو زدم و…
دیدگاه خود را ثبت کنید