رمان اکالیپتوس

توضیحات محصول

نام رمان: #اکالیپتوس

نویسنده: #سبا_سالاری

ژانر: #عاشقانه #پلیسی #هیجانی #مافیایی

تعداد صفحات: ۳۶۷۱

فرمت فایل: PDF

خلاصه:
شاهرخ ، یکی از بزرگ ترین مافیای دبی به دنبال شخصی ست تا اسناد دزدیده شده اش را پس بگیرد... چه کسی بهتر از صحرا؟ دختری که در قلب خطر بزرگ شده است...

قسمتی از رمان اکالیپتوس:

همانطور که دستانم را جیب سویشرت ارتشیم فرو کرده بودم به اطرافم نگاهی انداختم برای بار چندم سرمو بلند کردم و به طبقه بالا نگاه کردم در تاریکی چیزی معلوم نبود پوفی کشیدم و هم زمان با پای راستم به زمین ضربه زدم هوای شرجی دبی قابل تحمل نبود نزدیک چهل دقیقه است که نفر قبل از من طبقه بالا رفته بود و پایین نمیامد حسابی کلافه شده بودم.

علاوه بر آن آرنج دست چپم ام به شدت میسوخت سوزشش یاده اتفاقات دیشب انداختم از سر عصبانیت دندان هایم را روی هم فشردم بخاطر چندرغاز نزدیک بود گیر بیفتم نفسم را با صدا بیرون دادم

اگر امروز قبولم نمیکرد مطمئنا بازهم در چنین دردسرهایی می افتادم در حال خودم بودم که با صدای باز شدن در از جا پریدم و صاف ایستادم.

صدای قدم هایشان که از پله ها پایین می آمدند را می شنیدم اما آنقدر نور سالن کم بود که چیزی نمیدیدم تقریبا به چند قدمی ام رسیده بودند که توانستم هردو نفر را تشخیص دهم خودم را از سر راهشان کنار کشیدم با اینکه سرم درد میکرد برای دردسر اما الان وقتش نبود هیکل هر دویشان دو برابر من بود.